|
نقش اصلی مدیریت مالی در شرکتها چیست؟ این مدیران چه وظایفی بر عهده دارند؟ |
|
|
گروه بورس- هدیه لطفی: در علم مدیریت، تعاریف گوناگونی برای «مدیریت مالی» عرضه شده است؛ اما در یک تعریف ساده، مدیریت مالی را میتوان «دانش تامین و کاربرد وجوه برای رسیدن به هدف یک فعالیت اقتصادی» عنوان کرد.
قبل از سال 1900، مدیریت مالی چندان مطرح نبود. طی دو دهه 1890 و 1900، چندین شرکت بزرگ آمریکایی در هم ادغام شدند؛ بهدنبال این ادغامها، 78 شرکت بهوجود آمدند که نیمی از کل تولید صنعتی ایالات متحده را در دست گرفتند. پس از آن بود که در سال 1900 مدیریت مالی یک رشته علمی شد. ادغامهای ذکرشده، نیازمند سرمایه هنگفتی بود؛ که بهدنبال آن، مدیریت ساختار سرمایه، یکی از وظایف مهم «مدیریت مالی» شد.از آن زمان، تاکنون مسوولیتها و وظایف مدیران مالی همواره دچار تغییر و تحول بوده و تردیدی نیست که در آینده نیز شاهد پیشرفت بیشتری خواهد بود.
اما نقش اصلی مدیریت مالی در شرکتها چیست؟ این مدیران چه وظایفی بر عهده دارند و با چه چالشهایی روبهرو هستند؟ پاسخ به این سوالها بههمراه چندین پرسش دیگر را عابدی، مدیر مالی حرفهای یک شرکت سرمایهگذاری سهامی عام در گفتوگو با خبرنگار ما تشریح کرده است.
نقش اصلی مدیریت مالی در شرکتها چیست؟
نقش اصلی مدیر مالی در دو محور اساسی قابل طبقهبندی است:
1- تشخیص و بهکارگیری باصرفهترین منابع مالی جهت دسترسی به اهداف واحد تجاری که نتایج آن به طور عمده در قالب افزایش سودآوری در بلندمدت نمایان میشود.
2- تشخیص و تعیین بهترین روش دسترسی به منابع مالی مورد نیاز شرکت.
براساس دو مولفه فوق، تمام وظایف مدیر مالی معطوف به افزایش ثروت شرکت و جلب رضایت شرکا است.
در واقع مدیر مالی مانند پلی بین هدف اصلی (حداکثرسازی سود) و استراتژی شرکت (نحوه رسیدن به آن) به فعالیت میپردازد.
مدیران مالی در ایفای نقشهای خود با چه چالشها، حساسیتها و موانعی مواجهند؟
مدیران مالی باید تعدیلکننده منافع سازمان، سهامداران، ذینفعان و مدیران ارشد واحد تجاری و همچنین رعایتکننده الزامات قانونی باشند.در واقع، دسترسی به اهداف هر سازمان اقتصادی در حیطه وظایف مدیران مالی است. به عبارت دیگر، وظیفه اصلی مدیر مالی بسترسازی مناسب در جهت تداوم فعالیت واحد تجاری، رشد و توسعه آن و موفقیت پایدار سازمان در بلندمدت است.
برخی معتقدند مدیران مالی از آنجا که صرفا با نتایج مالی تصمیمات هیات مدیره و مدیرعامل مواجه هستند و از استقلال و ابتکار لازم در عمل مواجه نیستند. نظر شما درباره این دیدگاه چیست؟
مدیر مالی صرفا پذیرای تصمیمات اخذ شده نیست.
در واقع، مدیر مالی میتواند زمینهساز تصمیمات در سطح ارشد ارشد واحد تجاری باشد و باید به عنوان راهنما و چراغ مدیریت عمل کند.
در تعامل حسابرسان مستقل با مدیران مالی چه چالشهایی محتمل است؟
حسابرسی و مدیریت مالی در یک خط موازی و یک هدف مشخص قرار دارند.
به این ترتیب چالش مهمی بین مدیران مالی و حسابرسان وجود ندارد و تنها نوع نگرش این دو متفاوت است؛ حسابرسان بر میزان قابلیت اتکای صورتهای مالی براساس استانداردهای مشخص تاکید دارند، اما مدیران مالی ضمن توجه به این مورد، فراتر از رعایت مقررات و تنظیم صورتهای مالی، باید نسبت به ارائه خدمات حرفهای به منابع درونسازمانی و برونسازمانی بپردازند. بهرغم تفاوت در نگرشهای این دو گروه، نتیجه نهایی فعالیت آنها مکمل یکدیگر بوده و افزایش رضایتمندی صاحبان واحد تجاری (سهامداران) را موجب میگردد.
چرا مدیران مالی برای پیگیری اهداف مشترک از امکان تشکیل یک نهاد خودانتظام بهره نمیگیرند؟
انجمن حرفهای مدیران مالی وجود فیزیکی دارد ولی به آن توجه زیادی نشده است. این انجمن از 5 سال قبل تشکیل و به فعالیت پرداخته و به عنوان یک هسته حرفهای، در واقع یک تشکل خودانتظام است. این انجمن در طول فعالیت کوتاه خود توانسته است برخی هماندیشیها بین مدیران مالی ایجاد کند.
آیا مدیران مالی با توجه به اشراف بر مسائل مالی شرکت زودتر از دیگر مدیران به چالشها و فرصتهای شرکت (مثلا به لحاظ سرمایه در گردش، منابع و مصارف سرمایه ای و...) پی میبرند؟
تمام تصمیمها در شرکتها بار مالی دارد و بار مالی این تصمیمات در سیستم حسابداری ثبت میشود.از سوی دیگر، تمام فعالیتهای واحد تجاری در نهایت منجر به ارائه صورتهای مالی میشود و نتایج عملیات و وضعیت شرکت در قالب گزارشهای مالی ارائه میشود. مدیران مالی به علت احاطه و دسترسی سریع به این صورتهای مالی و سیستم حسابداری که کارنامه عملکرد شرکت در هر لحظه است، نسبت به وضعیت شرکت و آثار تصمیمات احتمالی مدیریت بر اوضاع، تسلط بیشتری دارند.بر این اساس، آنها میتوانند نقاط قوت و ضعف واحد تجاری را نسبت به سایر مدیران حتی هیات مدیره، زودتر و بهتر تشخیص دهند. به همین دلیل است که هیچ سیاست راهبری در یک بنگاه ضمانت موفقیت را ندارد، مگر آنکه از تخصص مدیریت مالی در آن استفاده شده باشد.
برخی حسابرسان معتقدند که صورتهای مالی تهیه شده مملو از خطاهای بااهمیت به ویژه در زمینه موجودیهای واهی، تخمین ارزش موجودیها، عدم اخذ ذخیرههای مناسب و... هستند و مسوولیت این صورتهای مالی غیردقیق با مدیران مالی است. تا چه حد این مسوولیت را متوجه مدیران مالی میدانید؟
هرچند که استانداردهای حسابداری، چارچوب اساسی را برای ثبت، اندازهگیری و نهایتا گزارشگری مشخص نموده است، اما «اهمیت» و «قضاوت حرفهای» واژگانی است که در ارائه اطلاعات مالی، نقش غیرکمی و انسانی ایفا میکنند و طبیعتا بسته به دیدگاه افراد مختلف، نتیجهگیریهای متفاوتی را باعث میشوند.از این منظر، ممکن است بین حسابرس و مدیر مالی عدم توافق وجود داشته باشد و این به آن معنا نیست که همواره مدیران مالی از استانداردها یا به کارگیری رویه آنها کوتاهی میکنند. هدف آن است که ارائه اطلاعات به نوعی باشد که از شفافیت مناسب برخوردار باشد؛ قضاوت اصلی با استفادهکنندگان است. بر این اساس، وجود اختلافنظر بین حسابرس و مدیر مالی اتفاق نادری نیست، اما لازم است هم تشکلهای اجرایی و هم نظارتی به ویژه حسابرسان که نظر اطمینانبخش به سهامداران ارائه میکنند با مدیران مالی اختلاف نظر اساسی نداشته باشند.
جایگاه مدیریت مالی در ایران را در مقایسه با جهان دارای چه وضعیتی میدانید؟
نسبت به آنچه باید باشد یعنی سطح ایدهآل هنوز راه زیادی در پیشروی حرفه مدیریت مالی است.اما در سنوات اخیر روند بهبود، رشد و توسعه خدمات مالی سرعت پیدا کرده است.در هر صورت، دسترسی به کارآیی و شفافیت مناسب در بنگاهها ایجاب میکند که مدیران ارشد توجه بیشتری به نقش بالقوه مدیران مالی داشته باشند.
پیشنهاد شما برای ارتقای جایگاه مدیران مالی در ایران چیست؟
در صورت امکان حداقل الزامات مورد نیاز جهت دسترسی به سمت «مدیر مالی شرکت» توسط انجمن مدیران حرفهای تعیین شود و آموزش مستمر همواره مدنظر قرار داده شود.همچنین در انتخاب مدیران مالی ضمن توجه به صداقت و رازداری، پایبندی به الزامات و موازین حرفهای اخلاقی باید مورد تاکید بیشتری قرار گیرد.
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
مدیریت تولید،بهره وری و کیفیت |
|
|
|
|