اقتصاد ایرانی: با ورود به قرن بیست و یکم، جهان با چالش های پیچیده، چند قطبی و نابرابری میان ملت ها و درون کشورها مواجه گردیده است. برای مقابله با این چالش ها و نابرابری ها، دولت کشورهای پیشرفته نظیر انگلستان، فرانسه، آمریکا و غیره استراتژی های توسعه خود را به روز کرده و سعی نمودند از پتانسیل خلاق همه بخش های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و تکنولوژیک خود بهره ببرند. با این زمینه مفهوم «اقتصاد خلاق و فرهنگ» بعنوان تعامل بین اقتصاد، فرهنگ و تکنولوژی در اقصی نقاط گیتی رو به رشد نهاد. جهان پیرامون ما با انبوهی از تصاویر، صداها، سمبول ها و ایده ها احاطه شده که می توانند شغل ها، ثروت و فرهنگ جدید خلق نمایند.
اگر به اطراف خود بنگریم به راحتی مشاهده می کنیم که بسیاری از کارهایی که انجام می دهیم، یا از محصولاتی که استفاده می کنیم همگی به نوعی برآمده از یک بخش از اقتصاد خلاق است؛ تماشای تلویزیون، رفتن به سینما، خواندن روزنامه، گوش دادن به موسیقی، کار کردن با کامپیوتر، بازی های کامپیوتری و حتی شبکه های اجتماعی اینترنتی که بعضا وقت غالب مردم دنیا را به خود اختصاص می دهد.
این ها تنها به کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی محدود نمی شود و بالیوود هند، سامسونگ کره و تله نوولا[۱] در آمریکای لاتین شاهدی بر این مدعاست که اقتصاد خلاق یک پدیده جهانی است. با این حال اصطلاح صنایع یا اقتصاد خلاق تا همین ۱۵ سال پیش، واژه چندان شناخته شده ای نبود و کمتر به مفهوم و حد و حدود آن پرداخته می شد.
به هر حال تا زمانی که تمایل بشر برای خلق ارزش باقی است، پس می توان از اقتصاد خلاق نیز سخن گفت. این تمایل دیرینه بشر برای خلاق بودن و خلق کردن در تلفیق با پیشرفت های بزرگ عصر صنعت و سپس شروع انقلاب اطلاعاتی در سرتاسر جهان موجب شد فعالیت های خلاقانه در تمامی عرصه ها نظیر هنری، فرهنگی، اقتصادی و غیره از یک فعالیت محدود، محلی و کم اثر به یک بخش مهم اقتصادی در اقتصاد کشورها و در نهایت اقتصاد جهان تبدیل شود. در قرن بیستم کارهای سنتی هنری نظیر طراحی، ساخت، دکوراسیون و هنرهای نمایشی با طیف وسیعی از فعالیت های مدرن اقتصادی همچون تبلیغات، رسانه ها، مدگرایی گره خورده و شکل جدیدی از فرهنگ تجاری را آفریدند. قدرت و دسترسی وسیع فناوری دیجیتال نیز در اواخر قرن بیستم بر ابعاد و حجم این نوع فعالیت ها به شدت افزود.
صنایع مرتبط با اقتصاد خلاق عمده منفعت خود را مدیون مهارت خلاق و نوآورانه نیروی کار خود هستند، بنابراین بحث های حقوقی در این زمینه نظیر قوانین مالکیت معنوی از اهمیت دو چندانی برخوردار هستند. تعیین چارچوب حقوقی برای حفاظت از مالکیت معنوی ایده ها و نوآوری ها در اقتصاد خلاق بسیار مهم است.
با بزرگ شدن حجم اقتصاد خلاق، کشورهای مختلف درصدد اندازه گیری آن نسبت به کل اقتصاد برآمده تا بتوانند موجبات رشد روز افزون آن را فراهم نمایند. انگلستان در این خصوص جزء اولین دولت هایی بود که دست به نهادسازی زد و در پی آن به صورت منظم سعی نمود تا آمارهای جامع و دقیقی را از بخش های خلاق اقتصاد خود منتشر نماید.